کاش قلبها بی کینه بود

ساخت وبلاگ

 http://up.vatandownload.com/images/vimg8n7whahsufk4ihml.jpg

 

 

 
میان خواب خسته تر از آنم
که پیدایت کنم
در بیداری هم که نمی گنجی
بگذار بیرون از زندگی
تماشایت کنم
کاش قلبها بی کینه بود...
ما را در سایت کاش قلبها بی کینه بود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : تنهای بی کس apscompany بازدید : 350 تاريخ : پنجشنبه 20 مهر 1391 ساعت: 23:43

 خدایا کفر نمیگویم

 
پریشانم
!چه میخواهی تو از جانم
مرا بی انکه خود خواهم اسیر زندگی کردی
خداوندا
اگر روزی ز عرش خود به زیر ایی لباس فقر پوشی غرورت را برای تکه نانی به زیر پای نامردان بیندازی و شب اهسته و خسته , تهی دست و زبان بسته به سوی خانه باز ایی زمین و اسمان را کفر میگویی , نمیگویی
خداوندا
اگر در روز گرما خیز تابستان تنت بر سایه ی دیوار بگشایی لبت بر کاسه ی مسی قیر اندود بگذاری و قدری ان طرف تر عمارت های مرمرین بینی و اعصابت برای سکه ای این سو و ان سو در روان باشد زمین و اسمان را کفر میگویی , نمیگویی
خداوندا
اگر روزی بشر گردی ز حال بندگانت باخبر گردی پشیمان میشوی از قصه خلقت , از این بودن , از این بدعت , خداوندا تو مسئولی
کاش قلبها بی کینه بود...
ما را در سایت کاش قلبها بی کینه بود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : تنهای بی کس apscompany بازدید : 389 تاريخ : پنجشنبه 20 مهر 1391 ساعت: 23:33

 

کاش قلبها بی کینه بود...
ما را در سایت کاش قلبها بی کینه بود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : تنهای بی کس apscompany بازدید : 480 تاريخ : يکشنبه 19 شهريور 1391 ساعت: 0:59

 

    
 
بخشندگی را باید از آن کودکی آموخت که هر چقدر دلگیر باشد و هر چقدر هم کینه به دل داشته باشد می بخشد، بی آنکه در چهره اش نه اثری از خشم دیده شود و نه کینه. نه کلامی و نه ملامتی، نه سرزنشی و نه زخم زبانی.
هر بار که آشتی می کند ما را به کشتی خود می برد و لبخندش زندگی را معنا می بخشد.
کودکان جسم کوچکی دارند ولی دل هایشان خیلی بزرگ است.
مثل بزرگترها نیستند، انگار گذشت سال ها ما را بی گذشت می کند، بی رحمی را فرا می گیریم و خطاهای دیگران، هرچند کوچک باشد تا مدتها بر ذهنمان می ماند و در پس شکست هایمان همیشه انتقام نهفته است تا آسوده شویم.

کاش بدانیم:
فقط یک بار شانس زیستن داریم.
پس عشق را همراه همیشگی زندگیمان کنیم تا دیر نشده است.
کاش قلبها بی کینه بود...
ما را در سایت کاش قلبها بی کینه بود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : تنهای بی کس apscompany بازدید : 425 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1391 ساعت: 19:51



خدای عزیزم! چگونه شكر نعمات و محبت هایت را به جای آورم و چگونه بزرگی و کرمت را به قلم بیاورم در حالی که خود می‌دانی من کوچکتر از آنم كه بتوانم شكر مهربانی و بخشندگیت را به جای آورم و لیاقتش را داشته باشم.

خدای عزیزم خود می دانی لیاقت و ظرفیت لطف و محبتت را بیش‌تر از این نداریم و گرنه تو دریای مهر و رحمت هستی و در بخشش و مهربانی، تو را كاستی نیست و قطره ای که از محبتت بر ما روا داشتی تنها جزئی از اقیانوس بیكران محبت توست.

 خدایا! مرا ببخش، از آن كه چقدر دور هستم ز تو و هر بار که در مرداب های دنیایم غرق می شوم و سر بر دیوار بی کسیم می گذارم دوباره می شنوم که مرا می خوانی: غمگین نباش، دستت را به من بده و بلند شو، مواظبت هستم که زمین نخوری فقط دستت را از دستم رها نکن. ولی افسوس که دوباره مهر و کرمت را چه زود به باد فراموشی می سپارم.

پروردگارا! وجودت را سپاس که مرحم زخم های این دل شکسته ام هستی و خریدار اشک ها و بغض های لحظه های تنهاییم
; همان لحظه هایی که در اوج بی کسیم تنها کسم هستی.

و اما خدای عزیز و مهربانم یقین را در لانه قلب ما آشیانه ده تا كه بر نیكی‌ها و زیبایی‌ها دست یابیم.

و

معرفتی در قلب ما قرار ده که قبل از سرزنش، هدایت کنیم و درس چگونه زیستن را بیاموزییم.

کاش قلبها بی کینه بود...
ما را در سایت کاش قلبها بی کینه بود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : تنهای بی کس apscompany بازدید : 333 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1391 ساعت: 19:49

                           

در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم

عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم

با عقل آب عشق به یک جو نمی رود

بیچاره من که ساخته از آب و آتشم

دیشب سرم به بالش ناز وصال و باز

صبحست و سیل اشک به خون شسته بالشم

پروانه را شکایتی از جور شمع نیست

عمریست در هوای تو میسوزم و خوشم

خلقم به روی زرد بخندند و باک نیست

شاهد شو ای شرار محبت که بی غشم

باور مکن که طعنه طوفان روزگار

جز در هوای زلف تو دارد مشوشم...

کاش قلبها بی کینه بود...
ما را در سایت کاش قلبها بی کینه بود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : تنهای بی کس apscompany بازدید : 353 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1391 ساعت: 19:48



چه سخت است از صبر گفتن و دلجویی دادن وقتی که لحظه هایت همیشه با درد آمیخته شده است.
چه سخت است امید بستن به فرداهای دور از انتظار وقتی که تنها، درد مرهم زخم هایت باشد.
میدانم چقدر سخت است وقتی صبرت را به ازای روزها تحمل رنج از دست می دهی و میدانم چه سخت است وقتی ناله های لحظه های تنهاییت را با شانه های بی کسی شب تقسیم می کنی تا حرمت اشک های پاکت را مقابل هر کس نشکنی.
آری، چه سخت است موعظه وقتی که هیچکس دردت را نمی فهمد و هیچکس نمی تواند تسکین دهنده دل خرابت باشد...

                            نمی دانم چه باید گفت
                                       ولی
            تا می توانی گریه کن، شاید دنیا شرمش بگیرد.

کاش قلبها بی کینه بود...
ما را در سایت کاش قلبها بی کینه بود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : تنهای بی کس apscompany بازدید : 364 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1391 ساعت: 19:46



ساعت ۳ شب بود که صدای تلفن، پسر را از خواب بیدار کرد.
پشت خط مادرش بود، پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟
مادر گفت: ۲۵ سال قبل در همین موقع، شب تو مرا از خواب بیدار کردی فقط خواستم بگویم تولدت مبارک.
پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد.
صبح سراغ مادرش رفت. وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت…
                            ولی مادر دیگر در این دنیا نبود...

کاش قلبها بی کینه بود...
ما را در سایت کاش قلبها بی کینه بود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : تنهای بی کس apscompany بازدید : 323 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1391 ساعت: 19:44



ای دل! شدی سنگ صبوری برای همه.
همیشه شریک دردهایشان بودی و همنشین دل خرابشان..
همیشه لحظه های تنهایشان با تو تقسیم می شد و بغض های گلوگیرشان با گریه بر شانه های تو جاری می شد.  
ولی کاش می دانستند درد تو کمتر نیست، حال تو بهتر نیست..
کاش می توانستی فریاد زنی که تنهایی درد دارد و چه سخت است..
اما ملالی نیست!
شاید، شاید قسمتت این بود.
درد کشیده باشی تا بفهمی حال دلی را که درد امانش را بریده و بفهمی نگفته هایی را که پشت سنگینی یک بغض پنهان مانده.


 ********************

خدایا تنها مگذار دلی را که هیچکس دردش را نمی فهمد،
 چرا که خود می دانی چه سخت است تنهایی.

کاش قلبها بی کینه بود...
ما را در سایت کاش قلبها بی کینه بود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : تنهای بی کس apscompany بازدید : 358 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1391 ساعت: 19:43

 

هواي گريه, شانه هایت, مطالب خواندنی, پذيرايي

 

دوست معمولي هيچگاه نميتواند گريه تورا ببيند.

دوست واقعي شانه هايش از گريه تو تر خواهد بود.

 

دوست معمولي اسم کوچک والدين تو را نميداند.

دوست واقعي شايد تلفن آنها را جايي نوشته باشد.

 

دوست معمولي يک جعبه شکلات براي مهماني تو ميآورد.

دوست واقعي زودتر به کمک تو مي آيد و تا دير وقت براي تميز کردن ميماند.

 

دوست معمولي از دير تماس گرفتن تو دلگير و ناراحت ميشود.

دوست واقعي ميپرسد چرا نتوانستي زودتر تماس بگيري؟

 

دوست معمولي دوست دارد به مشکلات تو گوش کند.

دوست واقعي سعي در حل آنها ميکند.

 

دوست معمولي مانند يک مهمان عمل ميکندو منتظر ميماند تا از او پذيرايي کني.

دوست واقعي به سوي يخچال رفته و از خود پذيرايي ميکند.

 

دوست معمولي مي پندارد که دوستي شما بعد از يک مرافعه تمام مي شود.

دوست واقعي ميداند که بعد از يک مرافعه دوستي محکمتر ميشود.

دوست واقعي کسي است که وقتي همه تو را ترک کرده اند با تو مي ماند

کاش قلبها بی کینه بود...
ما را در سایت کاش قلبها بی کینه بود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : تنهای بی کس apscompany بازدید : 331 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1391 ساعت: 19:40